شافر (1997) برای بازی ویژگیهای عام و مشترکی بر میشمارد. به اعتقاد او بازی فعالیتی لذت بخش و در نتیجه ذاتا انگیزه بخش است. در اثنای بازی، کودک بیشتر به خود بازی توجه دارد تا به نتیجه پایانی آن و اغلب غرق آن میشود. بازی برای کودک دنیایی خیالی محسوب میشود، یا به تعبیری دیگر، کیفیتی رویایی برایش دارد. بازی فعالیتی تغییر پذیر است. بازی میتواند رشد بهنجار را در کودک سرعت بخشد و جلوی رفتار نابهنجار او را بگیرد. کودک به هنگام بازی احساس آرامش میکند. بازی برای کودکان راهی طبیعی است تا خودشان را ابراز کنند، چیزهایی را که دوست دارند بروز دهند، احساس امنیت کنند و اعتماد به نفس آنها افزایش یابد (برادلی و گولد، 1993). یک ویژگی مهم دیگر بازی آن است که در بازی دیگر صحبت از ارزشیابی و قضاوتی که بزرگترها به عمل میآورند به میان نمیآید و کودک نگران نیست که خطا یا اشتباهی را مرتکب میشود (سوینی،1997)
با یک ساعت بازی با یک شخص بهتر او را میتوانید بشناسید
تا با یک سال صحبت با وی
افلاطون
بازی درمانی و مشاوره کودکان
کادسون، کانگلوسی و شافر (1997) پیشنهاد کردند که به جای این عبارت فروید «درمان از راه صحبت»، به ویژه وقتی سخن از درمان کودکان به میان میآید، بهتر است از عبارت «درمان از راه بازی» استفاده کنیم. ویرجینیا آکسلین (1947،ص 9) در کتاب معروف خود با نام بازی درمانی: پویش درونی کودک در خردسالی اظهار میدارد. بازی راه طبیعی است که کودک میتواند به راز وجود بپردازد. دیگران نیز با این فرض و گفته ویرجینیا آکسلین موافق هستند(لاندرت، 1991، موستاکاس، 1998، شافر، 1993). لاندرت (1993) معتقد است بازی زبان رمزی کودکان محسوب میشود و کودکان میتوانند از طریق بازی، تجارب و هیجانهای خود را به شکلی طبیعی و خود التیام بخش ابراز دارند. گینوت میگوید: بازی کودک صحبت اوست و اسباب بازیهایش نیز کلمات او را تشکیل میدهند(994، ص 33). آرتون (1997) میگوید بازی کمک میکند با کودک رابطه برقرار کنیم، به کودک نیز کمک میکند تا دغدغه ها و ناراحتی هایش را بروز دهد، همچنین بازی برای سنجش و ارزیابی به کار میآید و بهبود و رشد را تسریع میکند.